شب های تهران

امروز

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

ایران 3 - کانادا 2؛ بازگشت رویایی در توکیو


تیم ملی والیبال ایران در حالی موفق شد با نتیجه 3 بر 2 کانادا را شکست دهد که در ابتدای بازی 2 بر صفر از حریف عقب افتاده بود تا دومین قدم به سمت المپیک را هم مطمئن بردارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۰
Amir FC

شدم با چت اسیر و مبتلایش
شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم
تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد
ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش
کمان ِابروان ، قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست
ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من
اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هر شب به او چت می نمودم
به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام
که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم
ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده
که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست
زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت
هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار
گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود
زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت
تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا
بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا
کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من
بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم
از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست
دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر
نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به "جاوید"
به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت
سرانجامی نـدارد قصه ی چت....
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۷
Amir FC
بـــــــــرای اینــــکه روز خــــوش ببـینن
سـلاح هســــته ای رو ور می چیـنن

  لبــاس قــانـــــونـــــــــو بـه تن می کنن
خوردن گـــوشــــــــــتو قدغن می کنن

  وقتی ببـــــینی چـــــــــــــــاره ای نداری
میـــــری می افتی به گیــــاه خـــــواری

  می بیـنی آدمـــــــــــــا کنــــــار خـــــرن
دارن بــــاهم تــــــــــوی چمن می چرن

  یــــــــه دفـعه ای ممکنه روبـــــــاه شَل
بشه رئیس ســــــازمـــــــــــــان ملـــل 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۳
Amir FC

شدم فارق ز تحصیلات

پیِ کارم ، پیِ نانم

ولی کاری نمی جویم

دگر آمد به لب جانم

 

گذشت عمری به دانشگاه

عجب پولی ز جیبم رفت

چه زجری من کشیدم تا

گرفتم مدرکی در دست

 

دگر پولی ندارم تا

زنم بر کارِ آزادی

پدر، حیف از همه پولی

که جایِ مدرکم دادی

 

نه دزدی می توانم کرد

نه مالِ کس توانم خورد

که هرکس را توان باشد

به آسانی تواند برد

 

من اما ساده می بازم

دگر جایی برایم نیست

از این ویرانه خواهم رفت

کسی در انتظارم نیست

 

نه عضوی از بسیجم من

نه ریشی چون شما دارم

ولی در سینه ام قلبیست

که در آن یک خدا دارم

 

خداوندی که بی منت

به ما نفتش غنیمت داد

ولی آن دیگری بردش

خدا را هم فریبش داد

 

در این بازارِ بی رونق

خدایی می کند اکنون

که هرکس سجده می دارد

شود سهمش ز نفت افزون

 

عدالت واژه ای تلخ است

چه باید کرد و باید گفت

ز سویی هم نمی باید

که ساکت ماند و لب را خفت

 

چه زنها دیده ام از فقر

که تن بر ناکسان دادند

برای لقمه ی نانی

به پایِ هرکس افتادند

 

فقط سهمم از این دنیا

دو خط  از درد مردم شد

پیِ عدلِ علی هستم

که در دنیای ما گم شد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۷
Amir FC

ذوب‌آهن 0 - العین 2؛ پایان کار ایران در آسیا


در حالی که انتظار می‌رفت ذوب‌آهن بتواند از سد العین پر ستاره در فولادشهر بگذرد اما در عین ناباوری آنها دو گل دریافت کردند و حذف شدند تا ایران دیگر نماینده‌ای در لیگ قهرمانان آسیا نداشته باشد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۴
Amir FC

عجب حال و هوایی داره فوتبال

زمین با صفایی داره فوتبال

و جالبناک این که در سیاست

همیشه رد پایی داره فوتبال

 

تماشاچیش خیلی با شعوره

نمک داره ماشاالله شوره شوره

و گاهی مثل لات چاله میدون

طرف دار چماق و حرف زوره

 

یکی با مهربونی واسه داور

حواله می ده صد شیر سماور

یکی هم شعر های بند تنبون

واسه تیم حریفش داره از بر

 

یکی شون چون چمن می بینه با ناز

لگد میندازه و می خونه آواز

و چون جو گیر شد با نعره ای تند

میگیره از بغل دستی خود گاز

 

همه بازیکنان شیر نر هستن

ز برزیلی و آلمانی سر هستن

ولی هنگام (فول) و کارت اخطار

به فکر مشت و مال داور هستن

 

یکی هد (hed) میزنه تو هند (hand) هافبک

یکی لگ (leg) می زنه تو چونهء بک

یکی با مشت های مهربونش

به نرمی می کنه فوروارد را دک

 

سبد های پر از گل را رقیبا

کنن تقدیم تیم ملی ما

ولی بی معرفتها در جوابش

نمیدن شاخه ای گل دست آن ها

 

بنازم سر مربی های پر شور

که هر روزی یکیشون میشه مامور

سر شب حکم ژنرال می شه امضاء

سحر جاشو میدن به امپراطور

 

شنیدم تازگی ها سر مربی

نوشته نامه ای خوش خط و زیبا

ادب می ریزه از هر سطر نامه ش

خجل فرموده گنده باقالی ها

 

می ترسم در چنین اوضاع و احوال

که هرکاری شده باری به هر حال

بشه « جاوید» روزی سر مربی

  1. بخونه فاتحه بر هر چه فوتبال
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۴
Amir FC


بعد یک سال بهار آمده می بینی که

باز تکرار به بار آمده می بینی که

سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده می بینی که

آنکه عمری به کمین بود به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده می بینی که

حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده می بینی که

غنچه ای مژده پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده می بینی که

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۲
Amir FC

خبر آمد خبری در راه است

سرخوش آن دل که از آن آگاه است



شاید این جمعه بیاید...شاید

پرده از چهره گشاید...شاید




دست افشان...پای کوبان می روم

بر در سلطان خوبان می روم



می‌روم بار دگر مستم کند

بی‌سر و بی‌پای و بی‌دستم کن



می‌روم کز خویشتن بیرون شوم

در پی لیلا رخی مجنون شوم



هر که نشناسد امام خویش را

بر که بسپارد زمام خویش را



با همه‌ی لحن خوش آواییم

در به در کوچه‌ی تنهاییم



ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

نغمه‌ی تو از همه پر شورتر



کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی



کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی

مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی



هر که به دیدار تو نایل شود

یک شبه حلال مسائل شود



دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه‌ی ما را عطشی دست داد



نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت

 

نام تو آرامه‌ی جان من است

نامه‌ی تو خط امان من است



ای نگهت خاست گه آفتاب

در من ظلمت زده یک شب بتاب



پرده برانداز ز چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم



ای نفست یار و مددکار ما

کی و کجا وعده‌ی دیدار ما


دل مستمندم ای جان، به لبت نیاز دارد

به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰
Amir FC