ترسو
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ب.ظ
از لب ِ سرخ ِ لبو می ترسم
از قدح، پِیک، سبو میترسم
گر تو هم مثل منی، بیپروا
مرد و مردانه بگو می ترسم!
عمر خود را الکی طی کردم
از نشستن لب جو میترسم
مادرم بس که به من هی میگفت:
جیز! داغ است اتو می ترسم
بشکنم آینهها را یکجا
بنده از ریزش مو میترسم!
گاه هم در شب تنهایی خویش،
میروم زیر پتو میترسم
ماندهام تا چه کنم با چپ و راست
به خدا از همه سو میترسم
مثنوی را که به دقت خواندم
دیدم از نام «کدو» میترسم!
نیمی از این غزلم «از» شده است
از خودم، از تو، از او می ترسم!
۹۵/۰۳/۲۶